پرایس اکشن یا عملکرد قیمت، یک روش تحلیلی در بازارهای مالی است که بر اساس تغییرات و حرکات قیمت ها، نقاط و سطوح حمایتی و مقاومتی، الگوهای قیمتی، و شمعهای نمودار استوار است. این روش تحلیلی به فرایند بدون استفاده از ابزارها و اشکال تحلیلی پیچیده میپردازد و به جای آن، تمرکز خود را بر روی رفتارهای قیمتی بازار متمرکز میکند.
برخی از مفاهیم اساسی در پرایس اکشن عبارتند از:
نقاط حمایت و مقاومت:
تعیین نقاط حمایتی و مقاومتی از طریق تحلیل قیمتی، که نقاطی هستند که قیمت به آنها ممکن است برخورد کرده یا تغییر مسیر را تجربه کند.
الگوهای قیمتی:
شناسایی الگوهای قیمتی مانند مثلث، مستطیل، سرشانه و سرپایه و … که ممکن است نشانگر تغییر در جهت حرکت قیمت باشند.
کندل های نمودار:
مطالعه کندل های نمودار به منظور تحلیل رفتار قیمت در بازههای زمانی خاص.
فیبوناچی:
استفاده از سطوح فیبوناچی به عنوان نقاط حمایت و مقاومتی ممکن است در پرایس اکشن مورد استفاده قرار گیرد.
تغییرات میزان حجم معاملات:
مشاهده تغییرات در حجم معاملات به منظور تحلیل که ممکن است به تغییر در جهت حرکت قیمت اشاره داشته باشد.
تعامل با سطوح مهم:
بررسی تعامل قیمت با سطوح حمایتی، مقاومتی و خطوط افقی و شاخصهای مهم دیگر.
پرایس اکشن معتقد به این است که تحلیل رفتار قیمت و نقاط افتراق در بازار، میتواند به تصمیمگیری مؤثرتر در معاملات کمک کند. این روش معمولاً توسط تریدرها و سرمایهگذارانی که به دنبال نوعی تحلیل ساده و موثر هستند، مورد استفاده قرار میگیرد.
پرایس اکشن سبک ICT
پرایس اکشن سبک ICT (Inner Circle Trader) یک روش تحلیلی در بازارهای مالی است که توسط مایکل ه. هرن (Michael H. Huddleston) معروف به Inner Circle Trader ابداع شده است. این روش به تحلیل قیمت و نمودارهای قیمتی با تأکید بر تفاوتهای دایرهای و بازده معتبر بر مبنای این تحلیل متمرکز است.
در این روش، ICT به عنوان یک معلم معتبر در حوزه پرایس اکشن شناخته میشود و او اصول و تکنیکهای مختلفی را برای تحلیل بازار ارائه کرده است. برخی از مفاهیم و اصول اساسی که در این روش بیان شده است شامل موارد زیر میشود:
سطوح حمایت و مقاومت:
تحلیل دقیق سطوح حمایت و مقاومت در بازارها و استفاده از آنها برای تصمیمگیری در معاملات.
زوجهای ارزی متداول:
تمرکز بر روی تحلیل زوجهای ارزی معروف و متداول بر اساس اصول پرایس اکشن.
تحلیل تفاوتهای دایرهای:
بررسی تفاوتهای دایرهای در قیمت و استفاده از آن به عنوان نشانگرهای تصمیمگیری.
الگوهای قیمتی:
تشخیص الگوهای قیمتی مانند مثلث، دوشاخه، مثلث معکوس و …
تحلیل ساز و کارهای بازار:
ارائه اسکریپتها و سازوکارهای بازار برای کمک به تصمیمگیری مؤثر.
مدیریت سرمایه:
تاکید بر اهمیت مدیریت سرمایه و مخاطره در معاملات.
موقعیتهای تجاری و تایم فریمها:
انتخاب موقعیتهای تجاری بر اساس تحلیل پرایس اکشن در تایم فریمهای مختلف.
تحلیل نیروی خرید و فروش:
بررسی نیروهای خرید و فروش در بازار و استفاده از آن به عنوان اطلاعات مهم برای تصمیمگیری.
به عنوان یک سبک تحلیلی خاص، ICT تلاش کرده است تا تریدرها را با تکنیکها و اصولی که بر اساس تجربیات شخصی و تحقیقات او توسعه یافته است، آشنا کند. توجه به آموزشهای او و درک عمیق از اصول پرایس اکشن میتواند به تریدرها کمک کند تا تصمیمات بهتری در بازارهای مالی بگیرند.
مزایا و معایب پرایس اکشن سبک ICT
مزایا:
- سادگی و قابل فهم: یکی از مزایای اصلی سبک ICT، سادگی و قابل فهم بودن آن است. این سبک از مفاهیم ساده و زبان قابل درکی استفاده میکند که حتی برای تریدرهای مبتدی قابل فهم است.
- استفاده از ابزارهای ساده: سبک ICT از ابزارها و نرمافزارهای سادهتری برای تحلیل بازار استفاده میکند، که این امر میتواند برای تریدرها به دنبال یک روش ساده و موثر باشد.
- استفاده از سطوح لنس: از آنجا که این سبک از سطوح لنس استفاده میکند، تریدرها میتوانند به سادگی محدودههای قیمتی مهم را شناسایی کرده و تصمیمگیریهای خود را بهبود دهند.
معایب:
- محدودیت در تنوع روشها: یکی از معایب این سبک این است که ممکن است به دلیل تمرکز بر روشهای خاص، تریدرها در تنوع روشها محدود شوند. این ممکن است باعث از دست دادن فرصتهای مختلف در بازار شود.
- تاثیر محیط بازار: چون سبک ICT بر اساس سطوح لنس کار میکند، تاثیر تغییرات ناگهانی در بازار ممکن است به عنوان یک معایب در نظر گرفته شود. در شرایط بازار نوسانات زیاد، این سبک ممکن است به دلیل اثرات نوسانات، دچار مشکل شود.
- وابستگی به آموزشها و تجربه: موفقیت در سبک ICT به دانش و تجربه کافی از تریدر نیاز دارد. برای بهرهوری بیشتر، تریدران باید آموزشهای کافی را اخذ کنند و تجربه کاربری کافی را پیدا کنند.
پرایس اکشن RTM
روش پرایس اکشن RTM یا Read The Market بر اساس قوانین پیشبینی رفتار بازارسازان و درک حرکت قیمت است. در این سبک سعی می شود با ارائه مفاهیم مختلف به الگوی رفتار بیگ بوی ها و روش های فریب تریدر های خرد دست یابد.
از اساتید و مدرسین معروف این روش می توان به میشل گیلفویل نام برد که با نام های IFmyante، Redsword، Ben Hur، Sniffer، Hanzo، Sullivan، Mansour Sapari، Nora، Harry و … نیز شناخته می شود.در RTM با سبک متن باز مواجه هستیم. این موضوع باعث اختلاف دیدگاه ها و در نتیجه گاهی اختلاف در ترید شده است. در این سبک نظرات IF در معاملات بیشتر مورد توجه قرار می گیرد اما باید گفت که تفاوت هایی وجود دارد.
این سبک بر اساس عرضه و تقاضای سم سیدن یا پرایس اکشن است، اما در RTM، بسیاری از دیدگاه های سم سیدن مانند اندازه پایه، بازه زمانی، وضوح، نحوه خروج، RBR، RBD، DBR، DBD و … وجود ندارد و در تحلیل نمودار بیشتر با جریان سفارشات پویا و موقعیت گره ها مواجه هستیم. در RTM با موضوعات Engulf، ساختار (اگرچه مفهوم الگو و ساختار در RTM کمی متفاوت است و به دیدگاه Waykoff نزدیکتر است)، جریان و انتقال سفارشات سر و کار داریم. RTM همچنین اساس یک استراتژی نقدینگی بالا است.
با وجود پراکندگی، نظم پیچیده ای بر محتویات RTM غالب است. دیدگاه خاص RTM در مورد هدف و سود، Engulfs، FLs، جریان سفارش آزاد (FOF)، مقیاس و تقارن جالب و قابل توجه است. در قیمت خوانی، فلسفه فکری RTM ستودنی است و برای درک قیمت خوانی باید این اصل را درک کنیم که به جای توجه به “نحوه نزدیک شدن قیمت”، مهمتر این است که بپرسیم “به کجا نزدیک می شود!” و “قیمت کجاست؟” مهمتر از “چرا آنجاست؟!”
نقاط قوت RTM
قابلیت استفاده برای همه گروه های تجاری و همه بازارها
دیدگاه تحلیلی عمیق از رفتار بازار
داشتن تنظیمات تحلیلی بر اساس قیمت و جریان سفارش
سفارشی سازی بالا و ترکیب با روش های دیگر
نقاط ضعف RTM
منتقدان RTM دلایل زیر را برای نقاط ضعف آن بیان می کنند:
گاهی اوقات این نوع تحلیل به سمتی می رود که به نظر می رسد به جای تحلیل رفتار بازار، سعی در توجیه رفتار بازار دارد.
تسلط بر آن نیاز به تمرین، زمان و تجربه زیادی دارد
تریدر های ماهر خروجی های آموزشی متفاوتی در یک موضوع مشترک دارند.
فقدان دید ساختاری روشن از چارچوب زمانی تحلیل.
مبهم بودن موضوع مقیاس
علت محبوبیت RTM
احتمالاً یکی از دلایل جذابیت این سبک، تازگی و نوآوری آن است، اما این مسئله همیشه به عنوان ویژگی مثبت در نظر گرفته نمیشود. وجود یک سابقه در یک سبک معاملاتی میتواند به یادگیری و درک بهتر از آن روش کمک کند؛ اما تازگی، خود سبب محبوبیت RTM نشده است. به عبارت دیگر، ریسک و سودهای ممکن در این سبک میتواند شما را ترغیب کند تا برای یادگیری آن بیشتر تلاش کنید. در واقع، پرایس اکشن RTM به عنوان یک سیستم پیشرفته عرضه و تقاضا مطرح شده است، جایی که آقای سم سیدن حرکت را بر اساس اصل عرضه و تقاضا توضیح میدهد.
سبک RTM بهتره یا ICT
برخی از تریدرها به دنبال درک تفاوتها در سبکهای معاملاتی هستند؛ زیرا میخواهند بفهمند کدام سبک بهتر است. نکته مهم این است که نمیتوان گفت کدام سبک بهتر است، بلکه هر سبک میتواند مزایا ویژه خود را داشته باشد. تریدرها باید سبکی را انتخاب کنند که با شخصیت و سبک معاملاتی آنها هماهنگ باشد و با رعایت مدیریت سرمایه به اهداف خود برسند.
برخی از تفاوتهای مهم بین این دو سبک،Price Action ICT و Price Action RTM، به شرح زیر است:
- یادگیری سبک ICT سادهتر است، در حالی که یادگیری سبک RTM پیچیدهتر و سختتر است.
- سبک ICT به عنوان سبک لنس شناخته میشود، اما سبک RTM از سبک عرضه و تقاضا تقویت شده است.
- در سبک ICT، توجه به اوردر بلاکها میشود، در حالی که در سبک RTM، توجه به الگوهای ساختاری است.
- سبک ICT برای بازار فارکس مناسبتر است، در حالی که سبک RTM میتواند در تمام بازارهای مالی بهکار برود.
- سبک ICT در تایم فریمهای بالاتر موثرتر است، در حالی که سبک RTM میتواند در تمامی تایم فریمها استفاده شود.
- سبک ICT به دنبال شناسایی پول هوشمند (سرمایه در اختیار تریدران بزرگ) است، در حالی که سبک RTM به دنبال یافتن محدودههای عرضه و تقاضا میباشد.
آشنایی با این تفاوتها به تریدرها این امکان را میدهد که بر اساس نیازها و الزامات خود، یکی از سبکهایی که برای آنها بهترین کارایی را دارد، انتخاب کنند.
اگر به دنبال یافتن یک روش معاملاتی باشید که تضمین کند که تمامی معاملات شما سودآور باشند، باید بدانید که هیچ سبک معاملاتی به خصوصی وجود ندارد که بتواند این گونه تضمینات را ارائه دهد. تمامی معاملهگران میدانند که سبک معاملاتی تأثیر بسزایی در میزان موفقیت یا شکست معاملهگر دارد. در این متن، جوانب مختلف دو سبک معاملاتی معروف، پرایس اکشن ICT و پرایس اکشن RTM را با یکدیگر مقایسه کرده و به تحلیل مزایا و معایب هرکدام پرداختهایم.
واقعیت این است که هر سبک معاملاتی مزایا و معایب خود را دارد و انتخاب بین این دو وابسته به نیازها و شخصیت معاملهگر است. هر معاملهگر باید روشی را انتخاب کند که با سبک و نیازهای خود هماهنگ باشد و بتواند سرمایهی خود را به بهترین نحو مدیریت کند.
برای یافتن بهترین سبک معاملاتی، شخصیت و نوع معاملاتی که تریدر انجام میدهد، اهمیت دارد. در این راستا، اگرچه برخی تریدرها در بازار فارکس از پرایس اکشن ICT استفاده میکنند، اما پرایس اکشن RTM نیز برای تمامی بازارهای مالی قابل استفاده است.
اگر هنوز در انتخاب بین این دو روش مردد هستید، توصیه میشود تفاوتهای ذکر شده را مطالعه کنید و آنها را با نیازهای خودتان هماهنگ کرده تا بتوانید روش مناسبی را برای معاملات خود انتخاب کنید.
لازم به ذکر است که هر چند نوع تحلیل در روند رشد تریدر موثر است، اما مدیریت سرمایه و روانشناسی ذهن تریدر نیز تأثیر اساسی در تفاوت بین معاملهگر برنده و بازنده دارد. این نکته حائز اهمیت به حدی مهم است که حتی اگر روش معاملاتی بهترین باشد، ولی اگر مدیریت ریسک صحیح انجام نشود، ممکن است سرمایهی تریدر به خطر بیفتد.
کلام آخر
در بازار مالی، انواع مختلفی از سبکهای تحلیلی وجود دارند که هدف اصلی همه آنها داشتن موفقیت و سودآوری است. اما باید در نظر داشت که هیچ سبکی وجود ندارد که به صورت 100% مطمئن باشد و حتما با استاپها و مخارج ناخواسته مواجه خواهید شد. در اینجا، انتخاب سبک تحلیلی که با تیپ شخصیت شما هماهنگ باشد، امری بسیار مهم و تاثیرگذار است. تطابق سبک تحلیل با شخصیت تریدر به شما کمک میکند تا با تحلیل تکنیکال بهترین ارتباط را برقرار کنید.
بین سبکهای مختلف پرایسی و تحلیلی، RTM و ICT به عنوان دو سبک برجسته و پرطرفدار شناخته میشوند. این دو سبک امروزه تعداد زیادی از طرفداران بازار جلب کردهاند. با این حال، نباید از یاد برد که عناصر مهمی مانند مدیریت سرمایه و ریسک نیز میتوانند به موفقیت شما کمک کنند و از عواملی چون روانشناسی تریدر نیز غافل نشوید. بنابراین، توجه به این نکات در مسیر معاملاتی شما حائز اهمیت است.